دکتر علیرضا تقوینیا در گفت وگو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در استان کردستان اظهار داشت: حدود یک هفته از آغاز نبرد میان گروه های مقاومت فلسطینی ساکن غزه و رژیم صهیونیستی میگذرد. در این مدت فلسطینیها از تسلیحات دور برد و قدرتمندی رونمایی کردهاند که ضربات سنگینی به جبهه داخلی اسرائیل وارد نموده و آن را تحت فشار قرار داده است.
این کارشناس مسایل غرب آسیا ادامه داد: سیاسیون و نظامیان این رژیم که همواره با تکیه بر قابلیتهای نیروی هوایی میتوانستند تا حد زیادی بر تهدیدها غلبه کنند، تاکنون از مقابله با شلیک راکتهای پرشمار فلسطینیان عاجز ماندهاند و سامانه پدافندی «گنبد آهنین» نیز مانع از اصابت این تسلیحات به شهرهای اشغالی نشده است.
وی اظهار کرد: نکته مهم اینجاست که نیروی هوایی بسیار قدرتمند اسرائیل تاکنون نتوانسته است با آتش گسترده هوا به زمین، از شلیک راکت های مقاومت در جغرافیای ۳۶۰ کیلومتر مربعی غزه جلوگیری کند، برای این که اهمیت این گزاره بیشتر درک شود باید دانست مساحت تمام نوار غزه به اندازه نصف شهر تهران بوده و ناتوانی اسرائیل در توقف راکت پرانیها نشان دهنده شکست راهبردهای کلاسیک جنگی در نبردهای نوین و استراتژیهای نامتقارن است که میطلبد مراکز تحقیقاتی نظامی در خصوص آن تحقیقات جدی انجام دهند.
کارشناس مسایل سیاسی عنوان کرد: با ناکامیهای اخیر نیروی هوایی اسرائیل برای ایجاد مانع در شلیک تسلیحات فلسطینی، بسیاری از رسانه ها و افکار عمومی درون سرزمین های اشغالی، ارتش را برای ورود زمینی به باریکه غزه و نابود سازی سکوهای آتشباری مقاومت تحت فشار قرار دادهاند و نخست وزیر و وزیر دفاع رژیم صهیونیستی نیز به صورت ظاهری بر آن صحه گذاشتند.
وی ادامه داد: هنگامی که اعلام شد نظامیان اسرائیلی تهاجم به غزه را آغاز کردهاند هیچ نشانی از وقوع رزم زمینی مشاهده نشد و مشخص گشت اعلان فوق دامی برای حماس و سایر گروههای شبه نظامی بوده تا نیروهایشان را به نقاط مرزی اعزام کرده و زمینه را برای هدف قرار دادن آنها مهیا سازند که البته با هوشیاری آنان این حیله به نتیجه ای نرسید.
این کارشناس مسایل غرب آسیا گفت: با رونمایی از راکت های قسام در سال ۲۰۰۱ که با تلاش های «نضال فرحات» مهندس فلسطینی عضو حماس صورت گرفته بود، سران حاکم بر اسرائیل، احساس خطر جدی کرده و در سال ۲۰۰۲ در دوران ریاست آریل شارون بر دولت، نوار غزه را مورد تهاجم زمینی قرار دادند.
تقوینیا ادامه داد: بر اساس طرح نخست وزیر وقت که یک نظامی بسیار موفق و با تجربه بود، ارتش صهیونیستی از دو محور وارد غزه شده و این باریکه را به ۳ قسمت تقسیم میکرد، قسمت شمال که «بیت لاهیا»، «جبالیا» و شهر «غزه» را تشکیل می داد، مرکز که شامل «دیرالبلح» و مناطق اطراف آن میشد و جنوب که به شهرهای «خان یونس» و «رفح» تقسیم میگشت.
این کارشناس مسایل غرب آسیا گفت: راهبرد شارون این بود که با قطع ارتباط مناطق شمال، مرکز و جنوب بتواند بهراحتی مقاومت را از طریق نیروی زمینی سرکوب کند، اما با وجود این که هنوز اسرائیلیها از غزه عقب نشینی نکرده بودند و نیروهای حماس و جهاد اسلامی از سلاحهای بسیار ابتدایی (حداکثر تیربارهای سبک روسی و آرپی جی ۷ ) بهره میبردند، ارتش صهیونیست نتوانست هستههای آنان را از بین ببرد.
تقوی نیا اضافه کرد: در اوایل سال ۲۰۰۹ نیز در دولت ایهود اولمرت حمله همه جانبهای از زمین، دریا و هوا علیه غزه صورت گرفت اما ناکام ماند، زیرا مقاومت غزه علاوه بر بالا بردن تواناییهای راکتی خود، در بحث ضد زره نیز بیش از پیش مجهز شده بود و چند تانک «مرکاوا» را نیز منهدم ساخت.
وی ادامه داد: شرایط امروز مقاومت در غزه کاملا با گذشته متفاوت است زیر مقاومت علاوه بر اضافه کردن بر کیفیت و کمیت راکتهای خود برای فشار بر جبهه داخلی اسرائیل، قابلیت رزم زمینی و ضد زره اش را نیز به شدت بالا برده و به موشکهای بسیار پیشرفته «کورنت» روسی و «تاو» ۲ مجهز شده است که میتواند به تانکهای ارتش صهیونیست آسیب جدی وارد آورد.
تقوینیا اظهار کرد: نباید فراموش کرد یکی از علل تعجیل دولت اولمرت در پذیرش آتش بس در جنگ ۳۳ روزه، ورود کورنت های روسی به معادله جنگ زمینی بود که در روزهای پایانی نبرد تموز، ضرباتی بسیار موثر به تانک های مرکاوا ۴ اسرائیلی وارد ساخت.
این کارشناس مسایل غرب آسیا گفت: درنتیجه با توجه به حساس بودن افکار عمومی اسرائیل بر روی تلفات انسانی و آسیب پذیر بودن ارتش صهیونیست در نبردهای چریکی، دور از انتظار است که نخست وزیر این رژیم، مجوز حمله گسترده زمینی به غزه را صادر نماید زیرا عواقب آن قابل پیش بینی نبوده و احتمالا وضعیت شکننده نتانیاهو را نزد افکار عمومی و نمایندگان «کنست» بیش از گذشته تضعیف کرده و قابلیت های رهبری وی را زیر سؤال خواهد برد.
انتهای پیام